به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه شهرستان زابل: مراسم گرامیداشت سالگرد شهادت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با حضور حجت الاسلام والمسلمین عزیزی امام جمعه شهرستان زابل و مسئولان استانی و شهرستانی و فرماندهان نظامی و انتظامی در شبستان بزرگ مصلی المهدی(عج) برگزار شد.
حاج آقا عزیزی در این مراسم ضمن گرامیداشت یاد و خاطره سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی بیان نمودند:
مدافعان حرم را باید اینگونه با بهره گیری از کلام امیرالمومنین علیه السلام وصف کرد، در جنگ جمل امیرالمومنین علیه السلام پرچم را دست پسرشان محمد حنفیه دادند و این عبارات را فرمودند: تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.
تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ ، پسرم در جنگ اگر کوه ها لرزیدند تو نباید بلرزی ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ ، روی ران های پا و استوانه پا محکم بایست ، اولا دلت نلرزد و دوم قدمت استوار باشد و سوم أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ ، پسرم جمجمه ی خودت را به خدا عاریه بده.
شهید حاج قاسم سلیمانی ، شهید حاج قاسم میرحسینی، شهید ابومهدی المهندس و شهدایی که می شناسید همه این بودند ، شهید آن کسی است که جمجمه اش را به خدا می دهد. وقتی جمجمه و سرت را به خدا دادی از احدی نخواهی ترسید و همه از تو ترسان خواهند شد.
در سوریه بیسیم ها شنود می شد، یکی از فرماندهان می گفت وقتی پشت بیسیم صدای حاج قاسم می پیچید، دشمن می فهمید که حاج قاسم در صحنه هست، بعضی از مناطق را بدون جنگ رها نمی کرد، چرا؟ چون جمجمه مال خودش نبود، مال خدا بود.
تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ ، پسرم این پاهایت را در زمین استوار کن مباد عقب نشینی کنی، در برابر دشمن لحظه ای عقب نخواهی رفت.
حاج قاسم چه بسیار زمان هایی که در محاصره کامل قرار داشت و لحظه ای به فکر عقب رفتن نبود و نه فقط حاج قاسم ، شهدای ما همه حاج قاسم هستند. حتی آن شهید ۱۶ یا ۱۷ ساله ، در این خصوصیت همه شهدا اهل فضل هستند، همه با این فضل بزرگ شدند، همه سرهای خودشان را به خدا دادند، وجود خودشان را به خدا دادند.، با خدا معامله کردند و چون با خدا معامله کردند ، خدا هم به زیباترین شکل آنها را خرید. تا سر به خدا ندهیم ، سرافراز نمی شویم ، تا سر برای خدا نباشد ، سرافرازی نخواهد بود.
حاج قاسم دو ماه قبل به دخترش نامه می نویسد و می گوید: آه زیبای من کجایی؟ دلتنگ تو هستم. لحظه انفجار که من را در آغوش خواهی گرفت ، دلتنگ تو هستم. آدم یاد امیرالمومنین علیه السلام می افتد که آه می کشید که کجایند برادرانی که پیمان بستند و سر پیمان بودند.
ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ ، در جنگ صف آخر دشمن را ببین ، ابتدای صف دشمن را نبین، هیمنه دشمن تو را نگیرد. وَ غُضَّ بَصَرَکَ ، زیرچشمی به دشمن نگاه کن، با چشم باز به دشمن نگاه نکن که خیال کند توخیلی آن را بزرگ می دانی. وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ ، این را بدان نصر از ناحیه خدا رقم می خورد.
حرف یک کلام است و لاغیر و آن این است أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ ، سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی جمجمه اش را به خدا عاریه داد، وجودش را به خدا عاریه داد، خدا هم او را در آغوش رضوان خودش قرار داد.
