جلسه شورای امر به معروف و نهی از منکر شهرستان زابل

به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه زابل، این جلسه در فرمانداری زابل برگزار شد، امام جمعه زابل در این جلسه بیان داشتند:
امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید:

مَنْ عَمِلَ بِالْعَدْلِ حَصَّنَ اَللَّهُ مُلْکَهُ
هرکس در حوزه مدیریتی خودش به نوعی مالکیت هم دارد ، اگر در همان حوزه ای که هست میتواند یک خونه باشد یک اداره باشد می تواند یک کشور باشد باید ، به عدالت رفتار کند خدای متعال حوزه حاکمیتی او را خدا از او محافظت می کند.
می فرماید: مَنْ عَمِلَ بِالْعَدْلِ حَصَّنَ اَللَّهُ مُلْکَهُ
اگر کسی با عدالت رفتار کرد خدا هم آن ملکش را برایش حفظ می کند.
بعضیها برای اینکه بیشتر خدمت کنند علاقه مند هستند در حوزه مسئولیتی که هستند بیشتر بماند راه ماندن در حوزه مسئولیت داشتن عدالت است
امام صادق(علیه السلام) نیز می فرماید:

  مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ
در نقطه مقابل اگر کسی در موضع مدیریت خودش جایی ظلم کند حالا نسبت به همکارش یا نسبت به ارباب رجوع یا نسبت به آن اموالی که در اختیارش است. ظلم کرد حفظ نکرد، می فرماید که : من ظلم کسی که ظلم کرد، صلت الله علیه من یظلمون، خدای متعال کسی را به او مسلط می کند که به او ظلم کند، یعنی اگر شما عدالت را مدنظر قرار دادید و معیار عمل طبیعتا آن ملکیت شما باقی خواهد بود.
ممکن است از روی آن صندلی آدم بلند شود ولی نام او، یاد او، ذکر او همواره خواهد بود.
و اگر کسی ظلم بکند این ظلم به این شکل به او برمیگردد که خدا بر او کسی را مسلط می کند تا بهش ظلم بکند.
و این هم تجربه شده است، عالم هستی و جهان هستی، در برابر فعل ما و عمل ما و رفتار ما یک هاضمه دارد.
هاضمه عالم هستی نظیر هاضمه ماست.
همانطوری که ما در بدن خود به عنوان انسان هاضمه داریم، عالم و جهان هستی با همه عظمتش در برابر فعل ما یک هاضمه دارد، به عبارت دقیق تر فعل ما غذای عالم هستی است این یعنی اگر ما ان غذا ها را می خوریم میل می کنیم.عالم هستی می شود غذای ما.
اگر این عمل، عمل صالح باشد من عمل بالعدل باشد این عمل را برای ما نگه می دارد، این قوای هاضمه عالم و جهان هستی، همه را نگه می دارد تا وقتی که نیاز به شما برخواهد گرداند.
و به اشکال مختلف شما غذا میخورید این غذا می شود انرژی در بدنتان کارهای دیگری هم می کنید همه کارهایی که انجام می دهید از آن غذایی است که میل کردید و قوایی است که اضافه شده و اون قوا محرک شماست و باعث می شود شما کارهایی انجام دهید. آنچه عمل می کنید از آنجا نشات می گیرد عالم هستی هم همینجور عمل می کند برای شما این عمل را نگه می دارد و این عمل را که نگه می دارد در شکل ها و صورت های مختلفی به شما برمیگرداند گاهی به شکل آبرو برمیگرداند گاهی به شکل یک جایگاه اجتماعی برمیگرداند گاهی به شکل تقرب به ذات اقدس حضرت حق برمیگرداند.
این قاعده و سنت جهان هستی است پس جهان هستی هاضمه ای دارد که عمل ما را در درون خودش نگه می دارد تقدیم می کند به موارد دیگری و به ما برمیگرداند، من عمل بالعدل حسب الله ملکه، هرکس بعدل رفتار کرد خدا ملک او را نگهبانی می کند لذا نفعش اولا به خودمان برمیگردد شما اگر به عدل رفتار کنید کسی که از این عدل نافع است خود شما هستید.
آن طرف حدیث امام صادق(ع) که فرمودند:

عَنْ  عَبْدِ اَلْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ قَالَ  أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُبْتَدِئاً: مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ
اگر کسی ظلم کرد خدای متعال کسی را به او مسلط می کند بهش ظلم بکند.
این طور هاضمه چگونه است؟ اینجا هم دقیق باز همین عاضمه عالم است اما با این تفاوت، درست مثل انسانی که غذای مسموم خورده است.
ادمی که غذای مسموم می خورد دچار مریضی و بیماری می شود، بدن آن سم را می پذیرد عالم هستی آن عمل را قبول نمی کند، بدن آن سم را با اعتراض برمی گرداند، سم و مسمومیت را بدن با اعتراض برمیگرداند، تب و لرز می کند، برمیگرداند حالت تهوع پیدا می کند اوضاع او بهم می ریزد دو حرف اینجا وجود دارد:
۱.ظلم اوضاع عالم هستی را بهم می زند این نیست که من ظلم کنم و یک مظلومی یک کسی حالا زمین بخورد حالا هرکسی می خواهد باشد نه اینجوری نیست، یک اینکه این ظلم انضباط عالم هستی را بهم میزند.
روایت داریم از امیرالمومنین که می فرماید: الملکه یبغی مع الکفر و لایبغی مع الظلم .
با کفر می ماند اما با ظلم نمی ماند چون هاضمه عالم این ماده مسموم را نمی تواند تحمل کند.
لذا انسان از آن عملی که انجام داده است آن غذایی که خورده است تنها چیزی که عایدش می شود بیماری است و مسمومیت.

در روایت داریم کسی در بنی اسراییل حضرت موسی را آزار می داد، اذیت می کرد، وقتی دیگه حضرت موسی(ع) دلش گرفت، گفت: خدایا حالا شما کاری بکن .ما پیامبر شما اما مدام آزار می دهد. ما هم هرچه نصیحت، هرچی خواهش، هرچی مماشات .خیلی از آزار دست پروده است. جبرییل امد گفت چه کنیم؟ حضرت موسی با ناراحتی تمام گفت: که سنگین ترین عذاب را روزیش می شود دعا کرد مستجاب الدعوه بود اما البته حق داشت، بعد از مدتی آن آقا آزارش را ادامه داد. حضرت موسی گفت که خدایا ما درخواستی کردیم بالاخره چه شد این قصه؟ ظاهرا بالاخره پیام ما خوب نرسیده است. ما گفتیم یک سیلی به او بزنید. ندا آمد که ای موسی، شما عذاب سنگین از ما خواستید، از روزی که شما نفرینش کردید به او اجازه نمیدهیم با ما حرف بزند. این عذاب اوست. گاهی آدم ظلم می کند، ضربه به پولش نمی رسد ضربه به جایگاهش نمی رسد اما ضربه به روحش می رسد. در محضر یکی از علما کسی گفت: آقا زندگیم گره خورده، فرمود: زن داری؟ گفت: بله بچه دارید؟ گفت : بله، گفت: درون خانه داد هم میزنی گفت: بله گفت: خب گره هایی که گفتید به نظر من کم است. یعنی گاهی من در خانه به همسرم ظلم می کنم اداره جوابش را می گیرم، در اداره ارباب رجوع را ده دقیقه معطل می کنم در خونه از همسرم جوابش را می گیرم. توجه کنیم گاهی عالم هستی اعمال ما را نگه می دارد، نگه می دارد، و در درون خودش این ارام ارام رشدش می دهد وقتی که ما از دنیا می رویم این ظلم را به ما برمیگرداند. دو وجه دارد، عالم هستی این ظلم را اینجا برمیگرداند به همان شکل که عرض کردم، درست مثل من که غذای مسموم بخورم بعد برمیگردد،در دنیا برمیگردد می شود زن بد، بچه بد، همسر بد، می شود شوهر بد، می شود رفیق بد، بد، و تصادف و مثل اینها. ولی این همه ماجرا نیست بخشی از ماجرا هم می ماند برای روز قیامت. پس ظلم کردن به نفع ما نیست .چون ظلم عملی است که هاضمه عالم این عمل را نخواهد پذیرفت و عالم هستی به شکلی از انواع سم به خود ما برمی گرداند. والسلام علیکم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.