خطبه های نماز جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۴٠۲

به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه زابل، نماز جمعه این هفته به امامت حجت الاسلام و المسلمین عزیزی در مصلی المهدی عجل الله فرجه الشریف زابل برگزار شد.

خطبه های نماز جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۴٠۲،شهرستان زابل خطبه اول: ابتدا خودم و سپس برادران عزیز و خواهران پرده نشین را به رعایت تقوای الهی توصیه میکنم. وجود مقدس امام صادق علیه السلام می فرماید: که یک روزی پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد ابن عبدالله صل الله علیه و اله و سلم وارد یک منطقه خشک شدند بی اب و علف هیچی توش نبود، ظاهرا، وقتی که وارد شدند فرمودند به اصحابشون که مقداری هیزم بیاورید، یک نگاهی کردند و عرض کردند که یا رسول الله اینجا که خشک است هیزم از کجا بیاوریم، فرمودند: حالا بگردید، گشتند، گشتند یک کسی خاری آورد یک کسی یک تکه تخته ای اورد یک کسی یک تکه چوبی اورد بالاخره هرکس یک چیزی آورد و جمع کرد و آوردند جلوی رسول مکرم اسلام این ها را روی هم گذاشتند، پخش شدند توی صحرا هرکه هرچقد گیرش اومد آورد. رسول مکرم اسلام این چنین فرمودند: ️ هکذا تَجتَمِعُ الذُّنوبُ گناه همینجور جمع می شود، وارد یک بیابانی شدند خشک، فرمود: بگردید چوب بیاورید گفتند چوب خبری نیست. فرمود:بگردید، گشتند چوب اوردند. زیادم اوردند. فرمود: گناه همینجوری جمع می شود بعد حضرت فرمودند: إیّاکُم و المُحَقَّراتِ مِن الذُّنوبِ بترسید از گناهان حقیر، از گناهانی که به نظر می آید کوچک هستند به نظر می اید کم اهمیت هستند. بابی است در اصول کافی که عزیزانی که قصد دارند این روایت را ببینند. باب معصیت و گناه و ذنوب آنجا است، اینکه انسان گناه را کوچک بشمارد. اولا عرض بکنم هیچ گناهی کوچک نیست حالا اینکه در اصطلاح می گوییم کبیره یا صغیره، منظور اینه که برخی گناهان وعده آتش داده شده به آن ها و کسانی که آن را مرتکب می شوند. این ها را می گویند. کبیر و گرنه همه گناهان بزرگ هستند.چرا؟ چون گناه یعنی شمشیر کشیدن علیه خدا مگر شمشیر کشیدن علیه خدا بزرگ و کوچک داردـ چه انسان با یک چاقوی کوچک قلب کسی را بدرد و چه با یک چاقو و خنجر و شمشیر چه با یک اسلحه مسئله اون قلبی است که دریده شده است. پیامبر اکرم می فرماید: إیّاکُم و المُحَقَّراتِ مِن الذُّنوبِ گاهی گناه کوچک به نظر می رسد لذا من به او توجه نمیکنم جامعه به او توجه نمیکند همین گناهی که ما به او توجه نمیکنیم باعث گناهان بزرگتری می شود. یک مثال بزنم تا مسئله روشن تر شود، در روزهای گذشته ما در سبزوار شاهد جنایتی بودیم دو دختر خانم. که ناموس ما هستند عزیز ما هستندمورد تعرض دو ادم شرور قرار گرفتند. جوانی غیرتمند مانع شد آن ها هم با سلاح سردی که داشتند این جوان غیرتمند را از پا در اورند و شهید شد. سه عنصر انسانی در ماجرای سبزوار است عنصر اول جوان غیرتمند شهید الداغی شما از هر زاویه ای نگاه کنید کارش قابل تمجید است خدایی مردم هم برایش سنگ تمام گذاشتند، افرین به او و افرین به مردمی که قدر او را می دانند، عنصر دوم آن دو جوان شرور هستند که او را به شهادت رساندند در شرارت و خباثت ان ها هیچ تردید نیست. یعنی کسی تردید ندارد در اینکه آن دو نفر هم خمس فعلی داشتند هم فاعلی داشتند. اما یک عنصر سوم وجود دارد. که من توجه شما را به آن عنصر سوم جلب میکنم قبلش تکرار کنم حدیث را. پیامبر اکرم فرمود: إیّاکُم و المُحَقَّراتِ مِن الذُّنوبِ بترسید از گناهانی که حقیر هستند. عنصر سوم آن دوتا دختر خانمی یا دختر خانمی هست که مورد ازار قرار می گیرد؟ سوال اوضاع پوشش آن دختر خانم چگونه بود؟ مطلوب بود؟ نه دختر خانم پوشش درستی نداشت. بد پوششی دختر خانم دیده نشد. چرا؟ چون ما این را گناه بزرگی نمی دانیم. پیامبر اکرم فرمود: تفاقا مشکل اینجاست اگر دختر خانم لباس خوب می پوشید حجاب مناسب داشت حیا مناسب داشت آیا به او تعرض می شد؟ اگر دختر خانم آن وقت شب در خیابان تنها نبود آیا به او تعرض می شد؟ این ها سوالاتی است که جامعه باید از خودش بپرسد. بله دو شرور مقصر در شهادت شهید عزیز ما هستند اما تنها مقصر نیستند جرم بین آن ها دختر خانمی رعایت حجاب نکرده تقسیم می شود چرا؟ چون او با گناهش که ظاهرا کوچک تر است زمینه ساز یک جنایت شده به قول یک بنده خدایی در فضای مجازی نوشته بود که ای بسا اگر چند دقیقه قبل به این دو دختر خانم می گفتند حجابتان را رعایت کنید می گفتند به شما چه مربوط شما نگاه نکنید دوست دارم مثل این می ماند یک کسی وارد یک اتاق تنگ و تاریکی بشود مثلا یک اتاق ۹متر مربعی بعد بیست نفر در این اتاق باشند همه چفت هم، بعد از این سیگارهایی که خیلی دود می آید انگار دودکش قطارهای قدیمی است. ماشین هایی هستند که دود وحشتناکی دارند حالا یک کسی اون وسط برود و دوشاخه شیطان را روشن کند و شروع کند به سیگار کشیدن می گویند اقا خفه شدیم می گوید: به شما چه ما دوست داریم ریه خودمه میخوام خرابش کنم. خب شما ریه خودت را منفجر کن اما ریه جامعه را چرا خراب می کنید؟ دختر خانم تو می خواهی ارایش کنی خب ارایش کن، می خواهی روسری سرت نباشه عیب ندارد. اما چرا ارامش جامعه را بهم می زنید؟ توی خونت هرگونه میخواهی باش طبیعی است. وقتی که شما می آیید در خیابان اونم هوای تاریک و بدحجاب می آیید طبیعی است که چهارتا ادم مریض دورشما جمع شود آن ها آمده اند امثال تو را آزار بدهند شما از خودت محافظت کن خودت راحفظ کن. پس پیامبر می فرماید: إیّاکُم و المُحَقَّراتِ مِن الذُّنوبِ گناهی که حقیر است و به چشم نمی آید اثرش گاهی از قتل هم بیشتر است. بسیاری جنایت ها از یک گناه کوچک شروع شده. از یک زن و مردی که می خواهند از هم طلاق بگیرند کنکاش می کنی کنکاش می کنی میبینی مثلا پنج سال پیش اقا به خانم. نگفته عزیزم. همین بعد دیگه شروع شده ادامه پیدا کرده و امروز شده طلاق. مثلا امام صادق فرمودند: یک وقتی پیامبر اکرم از یک منطقه عبور کردند آن منطقه بی اب و علف بود،حضرت فرمود چوب جمع کنید گفتند اقا اینجا چوبی نیست فرمود: بگردید، گشتند جمع کردند فرمودند: گناه هم همینجور جمع می شود اول ادم به خودش نگاه می کند میبیند من که از دیوار کسی بالا نرفتم، گناه که فقط از دیوار کسی بالارفتن نیست. خیلی خوب جامعه گاهی اوقات گناه ها را کوچک می شمارد. پیامبر می فرماید دقیقا از همین گناه شروع می شود. إیّاکُم و المُحَقَّراتِ مِن الذُّنوبِ از گناهانی که به چشم شما نمی اید بیشتر از گناهان دیگر بترسید. ختم باسوره توحید بود. خطبه دوم: قبل از اغاز سخن اول خودم و سپس شما را به رعایت حلال و حرام الهی،باید و نباید هایی که به ما تحمیل شده، سفارش شده دعوت میکنم. در ایامی که گذشت ما شاهد بودیم در موضوع آب هم درشهر و هم روستا ها اشکالاتی به وجود آمد گاهی آب قطع می شد یک روز دو روز در روستاها بیشتر، البته از دادستان محترم سوال کردم دو روز پیش گفتند حاج اقا حلش کردیم. خب الحمدالله خواهش میکنم که مسئولین محترم که من میدانم زحمت می کشند قبل از هر قطعی چه در آب و چه در برق حتما اطلاع رسانی کنند. البته آن جایی که ناگهانی می شود خب بندگان خدا نمی توانند به محض اینکه حتی ناگهانی اتفاق افتاد همان لحظه توسط فضای مجازی و هرچه است فورا اطلاع رسانی کنند که اهالی فلان روستا آب امروز با مشکل مواجه شده مشکل دقیق اینه ماهم مشغول کاریم، ان شاالله ظرف مدت پنج ساعت این حل خواهد شد به گونه ای که مردم اطلاع داشته باشند. دو جلسه خیلی مفید ما داشتیم که من گزارش این دو جلسه را عرض کنم یکی روز گذشته جلسه ای با اقای استاندار داشتیم به اتفاق دوستان عزیز هیئت امنای مصلی المهدی زابل که ان شاالله طرح جامع توسعه مصلی زابل به عنوان نماد مکتب اهل بیت در منطقه جنوب شرق کشور. اقای استاندار بشارت های خوبی دادند خصوصا در موضوع آب، منابع خیلی خوبی در خود منطقه سیستان وجود دارد چاه های متعددی حفر شده با شدت وقوت عزیزان ما در حال کار هستند خداقوت می گوییم، گلایه کردیم به اقای استاندار، گفتیم اقای استاندار مسئولین نمی آیند به مردم گزارش بدهندماهم چندین بار گفتیم و هم بنده هم ائمه جمعه. بالاخره بیایید بگویید دارید چه کار میکنید نمیدونیم خیلی خواسته بزرگیه؟ ما از اقای استاندار خواهش میکنیم به مسئولین و دستگاه ها دستور بدهند که بیایند برای مردم توضیح بدهند، تبیین کنند، سوالات را جواب بدهند البته به این بسنده نخواهیم کردیم ان شاالله مسئولین ارشد وزارت نیرو دعوت کردیم با واسطه به لطف خدا می آیند توی شهر زابل، توی همین نماز جمعه و سوالات شما را پاسخ خواهند داد. ما آن ها را حتما پیگیری خواهیم کرد که به فضل خدا بیایند و مسائل را توضیح بدهند، سوالات عدیده ای وجود دارد در مسائل مختلف لذا بشارت هایی که ایشون در مورد آب دادند بشارت های خوبی بود منابع داخلی که در حوزه آب است، خوب شناسایی شده خوب دارد کار می شود البته من قبلا گفتم،تکرار می کنم ما خوشحالیم که از خواب بیدار شدیم اما خیلی دیر از خواب بیدار شدیم ان شاالله که بتوانیم این خواب شاید بیست ساله را جبران کنیم. جلسه دومی داشتیم که باز دو شب پیش در خدمت دکتر دهمرده بودیم قریب سه ساعت چهارساعت، ایشان هروقت تشریف می آورند برای اینکه راحت باشند ساعت ۹/۱٠ شب می ایند گاهی تا نزدیک صبح ما مزاحم ایشان هستیم بنده خدا تحمل میکنند و مسایل را مرور می کنیم، نسبت به استیضاحی که طرح شده بود من قبلا عرض کرده بودم ما واقعا ممنونیم و حمایت هم میکنیم ما ارتباط سیاسی دولت سیزدهم با حوزه های مختلف ستایش میکنیم اما در حوزه آب های مرزی هم از وزارت امورخارجه گلایه مندیم هم از وزارت نیرو گلایه داریم.از ایشان هم خواهش کردیم که به مطالبه جدی که دارند ادامه بدهند تشکر میکنیم از ایشان خواهش هم میکنیم با قوت به کارشان ادامه دهند. و به هرحال مشکل زیاد است کار سخت است ببینید ما آب می خواهیم برای سیستان و عزیزان ما هم. مکلف هستند این اب را برای سیستان بیاورند.خب ایشان هم از اقای رییس جمهور قول گرفته است.هم رییس محترم مجلس قول جدی گرفته که خودشان گفتند قول جدی گرفتم که اقایان شخصا پیگیر باشند. ما این را هم تحمل می کنیم، صبر میکنیم ممنون هستیم از اقای رییس جمهور و هم رییس مجلس ممنونیم که این را تعهد دادند. اما به ایشان عرض میکنیم شما هم با قوت پیگیر قضایا هستید. ما ممنون هستیم، از همه ممنون هستیم خصوصا برادر عزیزمون که پیگیر مسائل هستند. خدمت شما عرض کنم که من یک قصه برای شما بگویم و بعد حرفم را بزنم یکی از معروف ترین قصه های قران،قصه حضرت یوسف است.می دانید نزدیک چهل سال بنده خدا یعقوب در فراق یوسف گریه کرد وقتی که گفتند گرگ حضرت یوسف را درید، رفت در بیابان گشت، بالای آن چاه هم رفت،بالای آن چاهی که یوسف در او بودآنجا هم رفت فاصله اش هم یکی دو متر بود او خسته شده بود از ناله و یعقوب هم خسته شده بود از یوسف یوسف کردن لحظه ای که رفت جای چاه وایستاد نمی دانست محبوبش همینجاست،حدود چهل سال این پدر گریه کرد آنقدر که نابینا شدـ پسر دومش هم درگیر شد درگیر عزیز مصر شد. پدری که پسرش ۴٠ سال گم کرده و پسر دومش هم گرفتار حاکم شده حالا با پسرای دیگرشم صحبت میکند که: پسرانم عزیزانم بروید تحسس کنید از یوسف و برادرش ما یک تحسس داریم یک تجسس، اختلاف آن ها در یک نقطه است این ها باهم خیلی فرق میکند تحسس مطلوب است تجسس مضموم است. بروید بگردید بلکه یوسف را پیدا کنید یوسفی که چهل سال است گم شده برادرهایی که خودشان با بدعملی خودشان باعث این قصه شدند، یعقوب همان ها را مامور میکند به پیدا کردن یوسف، که نکات تربیتی خاصی است. من از حضرات عالم در جلسه خواهش میکنم با نگاه تربیتی سوره یوسف را نگاه کنند پدر با چه روش هایی برای مواجهه با فرزندانش و جامعهاستفاده میکند پسران عزیزم بروید بگردید حسی بگردید بروید ببینید دنبال برادرتان بگردید. پشت این حرف این است درست است انداختید توی چاه درسته می خواستید بکشید اما برادرتان است، پاره تن شماست بالاخره خودتان باید پیدایش کنید. رفقا ممکن است در جامعه آدم ها از حیث سیاسی و مسائل دیگر با هم اختلافی داشته باشند اما باید بدانند پاره تن یکدیگرند ما بگردیم در مصر عالم یوسف های خودمان که گاهی با عملکردهایمان ترک فعالیمان گاهی اوقات یوسف هایی را از دست دادیم، بگردیم یوسفمان را پیدا کنیم. یوسف هایی که گم می شوند، تقصیر برادرهایشان است تقصیر خودمان است اگر این چاه ژرفی که زحمت کشیده شده مثلا بیست سال پیش همت می شد یاهمین انتقال آب از دریای عمان یا همین چاه هایی که حفر می شود منابع آبی که دارد پیدا می شود.گاهی تا میلیاردها مترمکعب آب در نقاطی است که نمیدانیم ما این یوسف را خودمان به چاه انداختیم بعد می فرماید که: مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ ۖ چهل سال گذشته از فقدان یوسف می گوید امید داشته باشید یوسفی که گم شده خبری ازش نیست، یه وقت ناامید نشوید إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ از رحمت خدا ناامید نشوید إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ. اون هایی که از رحمت خدا ناامید می شوند کفار هستند، کفار از رحمت خدا ناامید می شود نه مومن. لذا یاس و ناامیدی از خصوصیات کفار است من از همین می خواهم استفاده کنم و عرض بکنم که ما در سیستان اگر خوب ملاحضه کنیم قصه ما شبیه قصه یعقوب و یوسف است از جهتی. یوسف سیستان امروز آبی است که باید به دست سیستان برسد ما به حکم قرآن حق نداریم ناامید باشیم این حرف اول ما به حکم قرآن حق نداریم ناامید شویم ما به حکم قران باید به رحمت الهی امیدوار باشیم ما به حکم عقل و سنت باید به قدرت الهی تکیه کنیم. از خدا بخواهیم و التماس کنیم خدای این طرف کمالخان خدای آن طرف کمالخان یکی است. اما هرکس تکلیفی دارد، ما مردم وظیفه داریم مهمترین تکلیف ما دعا است. خواستن از خداست، کسانی که محاسن سفید دارند از این امتیازشان استفاده بکنند دست زیر محاسن ببرند سحری بیدار شوند اشکی بریزند، خدایا من ریش سفید آمده ام به درگاهت سیستان آب ندارد، مادری که فرزند شیر می دهد که شیره جانش را دارد به این فرزند می دهد وقتی دارد شیر می دهد بگوید خدایا به این طفل معصوم. ببینید گره ما ایجاد کردیم ما آدم ها ایجاد کردیم اما از خدا بخواهیم این گره را باز کند این تکلیف عمومی همه است. اما در حوزه حاکمیت و در حوزه حاکمیت در بخش های مختلف تکالیف جدی وجود دارد. من با مطالعه انچه که تا به حال اتفاق افتاده به نظرم می رسد که ما می بایست نسبت به بستن پنجره روش ارتباط سیاسی یا به قول دیگران دیپلماسی به صورت جدی فکر کنیم به نظر می آید این پنجره باز نوری از او قرار نیست بیاید چون مذاکره میکنیم آن ها می گویند حق با شماست، چشم آب می خواهید؟ حتما ولی ببخشید این بند کمالخان یک اشکال فنی دارد. یه سال ما را معطل میکنند. خیلی خب اشکال فنی را برطرف میکنیم. بعد دوباره می آیم درست میکنیم یک مشکل دیگه ای هم است یک سال دیگرهم شن بردارند دوباره انجام می شود. از سال ۱۳۵۱ یک سیستم اندازه گیری ایجاد بشودکه معلوم بشود که چقدر اب آمده باور می کنید هنوز به توافق نرسیدند؟. اعتراف می کنند بله حق با شماست ما آب به شما می دهیم مگه ما گفتیم آب نمی دهیم،ولی ببخشید اون سمت هم آب نیست از آن سمت آب می رود گودزره.چرا آب رفت گودزره؟ رفت ما نمیتوانستیم جلویش را بگیریم. این بهانه های تکراری را وقتی آدم می بیند هر عقل سلیمی به این نتیجه میرسد که این ها نمیخواهند به ما آب بدهند یک نفر بیاید استدلال بکند که این ها اراده جدی دارند آب ندارند. ما دستش را می بوسیم. می گویند، مردم نمی گذارند. افسانه و داستان و ضرب المثل و شعر. اقایان شما در دنیای روابط بین الملل با تمام دنیا پنجه در پنجه می اندازید چهارتا ادمی که معلوم نیست از کجا امدند به دستور صهیونیسم بین الملل، اتاق فکر عبری تکفیری بازی دارند می دهند شما را خب شما بروید جلسه بگیرید بعدم می گویندبله حق با شماست. خب ما که میدانیم حق با ماست. بعدش؟ من معتقدم امروز روز درخواست حق آبه دیگر نیست امروز روز گرفتن حق آبه است فرق بین درخواست حق آبه و گرفتن حق آبه اگر ما به دنبال درخواست حق آبه هستیم حالا حالاها باید بدویم، پنجاه سال هست داریم می دویم یک صد سال دیگر هم.. اما اگر بحث گرفتن حق آبه است هم راه است هم روش. ختم با سوره حمد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.