خطبه های نماز جمعه ۵ خرداد ۱۴٠۲

به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه زابل، نماز جمعه این هفته به امامت حجت الاسلام و المسلمین عزیزی و با حضور پرشور مردم زابل در مصلی المهدی عجل الله فرجه الشریف برگزار شد.

خطبه اول
قبل از آغاز سخن ابتداء خودم و در پی سروران عزیز، برادران بزرگوار و خواهران پرده نشین را دعوت میکنم به رعایت تقوای الهی و حلال و حرام خدا.
در هفته ای که پیش روی ما است مفتخریم به ان شاء الله درک میلاد مسعود سلطان سریر ارتضاء آقایمان علی بن موسی الرضا المرتضی علیه آلاف التحیه و الثناء میلاد مسعود آن وجود مقدس و مبارک، آن عزیز عزیزان امام رئوف را محضر شما تبریک و تهنیت عرض میکنم.
شایسته است که اشاره ای داشته باشیم به یکی از کلمات گهربار آن وجود نازنین و ان شاالله مستفیض بشویم از کلمات آن حضرت، وجود مقدس امام رضا روایتی دارند در باب امامت.
روایت مفصلی هست،و  این روایت مفصل بخش های متعددی دارد.از جمله این بخش ها و در قطعه ای از این روایت وجود مقدس حضرت  می فرمایند که :
إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا اِخْتَارَهُ  اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ  عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ اَلْحِکْمَهِ وَ أَلْهَمَهُ اَلْعِلْمَ إِلْهَاماً.
حسب نقل مرحوم کلینى در کتاب شریف کافی حضرت می فرماید:
وقتی خدای متعال بنده ای را انتخاب بکند که امور بندگان را به او واگذار کند مثل امام.
امام منتخب من قِبَلِ الله است، چه اینکه همه امور مردم، دنیا و آخرت مردم به امام واگذار شده است و این امام است که هادی و راهبر و راهنماست.
خدا انتخاب می کند، گاهی این انتخاب مثل آنچه ما در امامت داریم.
این است که ذات اقدس الهی منصوب می کندآن کسی را که امور بندگان خدا به دست او است.
گاهی در مراتب نازله و مراتب پایین تر می شود گفت خدای متعال به او توفیق می دهد که امور مردم به دست او قرار بگیرد.
امیر المومنین علیه السلام فرمود:  یکی از نعمت های خدا به شما این است که مردم به شما مراجعه کنند برای حل مشکلات خودشان این نعمتی است که خدا به شما داده است.
کسی که مسئولیتی به عهده می گیرد خدا به او لطف کرده مرحمت کرده تا او وسیله ای برای حل مشکلات مردم شود این لطف خداست.
لذا می فرماید: 
إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا اِخْتَارَهُ  اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ  عِبَادِهِ
وقتی که خدا اختیار می کند بنده ای را برای امور بندگانش می تواند آن شخص یک معلم باشد، می تواند یک پدر در خانواده باشد، می تواند یک مادر در خانواده باشد،هرکس به اندازه حوزه مسئولیت خودش امور بندگانی به عهده او است، از یک امام معصوم گرفته تا پدر و مادری که ممکن است مسئولیتی نسبت به دوتا سه تا چهارتا پنج تا بچه داشته باشد مهم این است که خدا عز و جل و علی شما را انتخاب کرد که پدر باشید، انتخاب کرد که مادر باشید، انتخاب کرد که معلم باشید انتخاب کرد که مسئولیتی داشته باشید،
برای چه؟ برای اینکه امور بندگانش را به تو محول بکند، حالا این امور بندگان را به تو محول کرده، دیگه این جنابعالی هستی که باید چگونه به این قصه نگاه کنی..
به قول امیرالمومنین علیه السلام که در فرمانشان به مالک اشتر هست، برخی حکومت را مسئولیت را یک جایگاه را  مثل یک گوشت قربانی حساب و کتاب می کنند، برخی به عنوان یک تکلیف الهی
این دیگر کار شماست می توانی پدر خوبی باشی می توانی پدر بدی باشی، می توانی مادر شایسته ای باشی می توانی خدای ناکرده مادر بدی باشی.
اما خدا به تو این توفیق را داد که مسئولیتی پیدا کنی خب حضرت حق وقتی که کسی را برای مسئولیتی انتخاب کرد او منشاء حل مشکلات مردم شد می فرماید که:«شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ»
قرار است مسائل آن ها را حل کند خدای متعال سینه او را باز می کند،خدا،جنابعالی را انتخاب کرد، سینه تو را هم باز می کند،
یعنی چه؟ ببینید شرح صدر این است که یک وقتی یک کسی در دنیای مادی
از تاریکی های دنیا فاصله می گیرد، از معاصی فاصله می گیرد، از نافرمانی ذات اقدس اله فاصله می گیرد اهل تقرب به خداست دل، قلب و درون او متوجه حضرت حق است، خدا به این قلب وسعت می دهد اثرش کجا معلوم میشود؟ در صبر او.
یک مسئول باید از نیروی زیر دستش صبورتر باشد. در یک اداره یک کارمند معمولی بزرگترین تفاوتش باید با مسئول بالادست این باشد، مسئول بالا دست باید
صبورتر و بردبار تر و حلیم تر باشد.
امام سجاد علیه السلام در حق زن در رساله حقوق یک جمله بسیار شیرین دارد می فرماید که: آقایان زن وقتی وارد زندگی شما می شود مثل اسیر است.
تا دیروز خونه باباش بود همه چیز هم مهیا بود،امروز جنابعالی دستش رو گرفتی برداشتی بردی خانه خودت از مامن و ماوای خانوادگی جدایش کردی.
درست است شما هم مامن و ماوایی فراهم کردی.
امام سجاد می فرماید؛ زنی که تو گرفتی مثل یک اسیر است تو باید مدارا کنی با او
تو باید با شرایط او بسازی، نه اینکه او محبور باشد با تو بسازد اون که بالادست است باید بساز باشد نه آنی که زیر دست است،اون که مجور است بساز باشد.
یک کارمند معمولی در برابر مسئول بالا دستش چاره ای جز ساختن وتحمل ندارد اما این مسئول بالا دست است که باید اهل صبر و حلم و بردباری باشد.
می فرماید: وقتی که خدا به شما نعمت داد، در کنارش سینه شما رو هم بازمی کند شما صبور می شوید شما حلیم می شوید، مخصوصا در حوزه کارهای اجرایی و اداری و…
من بارها توصیه کردم به دوستانمان در نیروی انتظامی در قوه قضاییه در جاهای مختلفی که مردم در اوضاع اضطراری به آنها مراجعه می کنند.در بیمارستان ها مثلا، کسی که وارد بیمارستان و کلانتری و دادگاه می شود با دل خوش که وارد نمی شود،اضطراب دارد، دلهره دارد، نگران است زمان به او دارد فشار می آورد، حالا اضطراب او را جنابعالی باید چیکار کنید؟
گاهی اوقات آدم می رود مراکز درمانی اینقدر دکتر و کادر درمانی با مهر و محبت با شما مواجه می شود که فراموش می کنید که مثلا فلان موضوع را هم بگویی
گرچه خیلی کم پیش می آید که بد برخورد شود گاهی طرف می رود کلانتری از کسی شکایت دارد یا کسی شکایت کرده اون کادری که در کلانتری هستند،متین با او رفتار می کنند قشنگ با او صحبت می کنند می بینید همان جا دعوا فیصله پیدا می کند، چطور می شود طرف برای شکایت می رود و بعد با رضایت بیرون می آید، چون
شما محل مراجعه ای باید بردبار باشید چاره ای ندارید،خدا امور مردم را به جنابعال سپرد،لذا می فرماید امام رضا علیه السلام وقتی خدا کسی را انتخاب می کند اختیارش می کند به او رای می دهد که آقا جنابعالی این مسئولیت را داشته باش، خدای متعال سینه او را باز می کند ،خدای متعال به او صبر می دهد به او حلم می دهد، خدا می داند گاهی اوقات یه لبخند،یه خوش آمد گویی یه قشنگ جواب سلام دادن برای مردم کافی است.
مسئولی بهت مراجعه می شود،لبخندی بزن، قشنگ گوش بده، او عصبانی است،باشه گاهی اوقات عزیزان ما که ما واقعا شرمنده شان هستیم می آیند بعد نماز کشاورز است گرفتار است آب نیست مشکلات هست خب معلوم است باید صدایش را بالا ببرد، نباید انتظار داشته باشم خیلی ارام صحبت کند. این منم که باید سینه ام اینقدر باز باشد که همه تندی او را هضم کنم به او ارامش بدهم
اگر من به او ارامش ندهم چه کسی میخواهد به او آرامش بدهد؟ واقعا چه کسی می خواهد این کار را بکند؟
شما خدا بهت لطف کرده مسئولیتی به شما داده باید نگاه کنی سینه ای که خدا باز کرده باز نگه بدار ابرو گشاده باش.
إِنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا اِخْتَارَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ اَلْحِکْمَهِ وَ أَلْهَمَهُ اَلْعِلْمَ إِلْهَاماً.
خدا سه کار برای شما می کند در هر مسئولیتی که هستید، عرض کردم یک پدر در خانه، همسر داری، چند تا بچه دارید، خدا امور این ها را به جنابعالی واگذار کرده است، چون جنابعالی پدری حق داری داد بزنی، چون مادری حق داری فریاد بزنی؟ چون جنابعالی پشت یه میز قشنگ نشسته ای حق داری سرتم بلند نکنی؟چون یک عنوان داری جواب سلام مردم را شایسته بدهی؟
مگر قرار نیست جنابعالی را توی قبری بگذارند که هیچ فرقی با قبر آن مراجعه کننده ندارد. تمام سهم ما رفقا از دنیا همان قدری است که ما را در دل خاک جا می دهند بیشتر از اون ما در دنیا سهم نداریم و سهم همه هم مساوی است
شاه و گدا هم ندارد، پس وقتی وارد اتاقت می شود سرت را بلند کن، احترام کن جواب بده. وقتی که خدا به تو لطف می کند سه کار می کند اول: سینه تو را باز می کند صبور می شوی، حلیم می شوی، بردبار می شود.
دوم می فرماید که ؛«وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ اَلْحِکْمَهِ»
خدا چشمه های حکمت را در این قلب می گذارد وقتی هم که حرف میزنی اون کسی که امورش به تو واگذار شده از کلام تو خدا یک نمکی در کلامت میگذارد و او را آرام می کند مشکلش را حل می کند چون خدا منشا امور است.
سوم
أَلْهَمَهُ اَلْعِلْمَ إِلْهَاماً.
خدا علم را به تو الهام میکندنترس آن کسی که خدا اختیارش میکند اول سینه او را باز می کند،صاحب تحمل و صبر می شود، دوم حکمت را به زبانش جاری میکندو قلبش را ظرف حکمت قرار می دهد، سوم اگاهی هم به او می دهد، الهام می کند، خیلی وقت ها شما بچه ات را نصیحت میکنی پنج دقیقه قبلش نمیدانستی این حرف را میدانی یا نمیدانی.
چه کسی به شما الهام اینقدر قشنگ با بچه صحبت کنید و اورا  راهنمایی کنید، چه کسی به شما الهام کرد که وقتی  مراجعه کننده ای به شما مراجعه می کند با او با آرامش صحبت کنید، حرفتان تاثیر بگذارد همه این ها کار خداست
رفقا دنیا تنگناه زیاد دارد، هرچه گناه کنیم برای ما دنیا برای ما تنگ تر می شود اگر می خواهید دنیا تنگنایی برای ما نداشته باشد این دل باید بزرگ شودـ
صبر، تحمل بردباری،کلام صحیح، متانت
این ها تکالیفی است که ما داریم وقتی امور به ما واگذار است و همه این ها ماهم حسب جایگاهمان مشمول این بیان وجود مقدس امام رضا علیه الصلاه و السلام هستیم.
خدا را قسم می دهم به حق بی بی دو عالم صدیقه طاهره سلام الله علیها دنیا و آخرت دست ما را از دامان بابرکت محمد و ال محمد کوتاه نفرماید.
ختم با سوره توحید بود.

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
عباد الله اوصیکم و نفسی بتقوی الله.
گوینده و شنونده توصیه می شوند به رعایت و مراقبت تقوای خدایی که حاضر است ناظر است حاکم است و محاسب.
خب خدمت شما عرض بکنم قبل از ورودم به موضوع اصلی بحث در ایامی که گذشت نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی محضر مبارک رهبری عظیم الشان شریفیاب شدند و حضرت آقا روحی فداه،هم توصیه ها و هم نکات راهبردی ویژه ای در این راستا بیان فرمودند.
آنچه که به نظر من آمد که وام بگیرم از بیانات رهبری حکیم این است که حضرت آقا اشاره فرمودند به اینکه امسال، سال آخر نمایندگان مجلس است، فرمودند که:  “این سال آخر، فرصتی است که انسان نگاه کند به پشت سرش”، سه سال نمایندگان محترم مجلس نماینده مردم بودند  سه سال در مجلس فعالیت کردند در کمیسیون های مختلف، سه سال با مراجعات مردم مواجهه شدند. لذا حضرت آقا می فرماید: این. یک فرصت است، حالا این فرصت برای چیست؟ می فرمایند:
“اگر چنانچه در این دو سه سال گذشته خلایی باقی مانده، یا قصوری انجام گرفته آن را در این سال اخر  ان شالله جبران کنید”.
خب آقایان نمایندگان وقتی که در دوران تبلیغات هستند قول می دهند، یک نماینده مجلس اساسا مسئول اجرایی نیست که به شما بگوید من برای شما جاده میکشم، آب می آورم، نان می آورم، گاز می اورم.
وظیفه نماینده مجلس این است که برای آن جاده،برای ان نان و آب و گاز اولا قانون طراحی کند تصویب کند و آن نیاز جامعه را تبدیل به قانون کند وظیفه او این است، دوم وظیفه این است که قانونی را که پیگیری کرده و تصویب شده در حسن اجراء هم نظارت کامل  داشته باشد از طرف مردم.
که اگر کار درست انجام نشد از ابزار نظارتی خودش استفاده کند. سوال کند،دعوت کند به کمیسیون، استیضاح کند، حتی می تواند از رییس جمهور هم سوال کند این وظیفه نماینده مجلس است.
بیش از این وظیفه ای ندارد آقای نماینده مجلس، خب وقت انتخابات که می شود بیاناتی دارند، چهار سال فرصت دارند که آنچه را که گفتند عملیاتی کنند وقتی که به اواخرش می رسد باید بیایند و گزارش بدهند اقائی که هنوز نماینده نشده است،املای ننوشته است، هیچگونه  خطایی غلطی داخل نوشته اش نیست، اصلا نوشته ای در کار نیست.
اما نماینده ای که چهار سال نماینده شما  بود املای نوشته شده است هم کلمات صحیح است هم  احیانا غلط و اینم امر عجیبی نیست بالاخره ماها که معصوم نیستیم یک جایی ممکن است اشتباهی کنیم حتی ممکن است قولی بدهد و این قول عملی نشود وظیفه دارد توضیح بدهد که چرا عملی نشد.
سهم خودش را تعیین کند از عملی شدن قول ،حتی ممکن است در طول این سه سال خلأی وجود داشته باشد برگردد این خلا را پر کند، ممکن است یک قصوری متوجه او باشد برگردد جبران کند. نمایندگانی که چهار سال در مجلس بودند بالاترین تبلیغشان عملکردشان است که داشته اند لذا نیاز نیست تبلیغات بکنند همین عملکرد آن ها، به هر حال نشان دهنده آن است که ایا مردم باز هم اعتماد بکنند یا نه؟
حضرت آقا می فرمایند در این سال شما خلا ها را پر کنید،قصورها را جبران کنید  اگر وجود داد، آخر دولت که می شود اخر مجلس می شود اخر یک مدیریتی مسئولیتی می شود می بینیم بعضیا ول می کنند کار را این شایسته نیست این درست نیست لذا ما از نمایندگان خودمان تشکر میکنیم زحمت فراوان کشیدند و از آن ها خواهش می کنیم این بیان رهبر بزرگوار و فرزانه انقلاب اسلامی را نصب العین خودشان  قرار بدهند و به فضل خدای متعال رو سپید دوره نمایندگی را به انتها برسانند.
محضر شما عرض بکنم که ما طی این مدت راجع به حق آبه عرض کردیم که پیشنهاد ما این است که پرونده حق آبه جمهوری اسلامی از هیرمند روی میز شورای عالی امنیت ملی گذاشته شود چرا ما این حرف را می زنیم؟ مگر دولت کوتاهی میکند؟ وزارت نیرو کوتاهی می کند؟ وزارت امور خارجه کوتاهی می کند؟ حرف سر این نیست گرچه ما نقد هایی داریم و گرچه ما کمی هم دلخوریم به نظر می آید آن گونه ای که باید حساسیتی روی موضوع نبوده. گرچه الان الحمد الله خوب است یعنی مسئله آب هیرمند به یک گفتمان غالب در کشور تبدیل شده امیدواریم این موج همواره باشد، و ریاست محترم جمهوری ما جناب حاج آقای رییسی محکم مسئله را بیان کردند و هشدار دادند خدای ناکرده مسئولین میانی و بعد از ایشان بنا را بر انفعال و سستی نگذارند
اما چرا پرونده حق آبه برود شورای امنیت ملی؟
ببینید من برگردم به عقب، شما می دانید که بعد از جنگ جهانی اول و بعضا قبل و بعد و در همان حوالی  دنیا توسط قدرت های بزرگ جهانی تقسیم شد به کشورهای متعدد
این تقسیم بندی به دست مردم منطقه و حکومت های محلی نبود مثلا تقسیم مرز ایران و افغانستان توسط دو کارشناس انگلیسی اتفاق افتاده است،
درکشورهای مختلف در انگلیس و بعدش امریکا در تقسیم بندی، به گونه ای دنیا را تقسیم کردند که همواره یقه کشورها به دست همدیگر باشدیعنی همواره کشورها یک زخمی داشته باشند و یک استخوانی لای زخم. داشته باشند.
شدت قصه در غرب آسیا و در مناطق مهم دنیاست، مثلا در منطقه افریقا طولانی ترین رود دنیا را داریم که از نواحی شمالی دریاچه ویکتوریا سرچشمه می گیرد تا دریای مدیترانه این رود به گونه ای تقسیم بندی شده  که همواره سه کشور باهم مشکل داشته باشند.
اوگاندا، سومالی و مصر یا نسبت به رود نیجر در غرب افریقا.
البته در کشورهای اروپایی این اتفاق نیفتاد یعنی نوع تقسیم بندی در اروپا به گونه ای است که مناقشه بین کشورها در موضوع اب کم است، اما در غرب آسیا این استخوان لای زخم باید  باشد لذا ما در اطرافمان رودهایی داریم
شما ملاحضه کنید، ما در رود ارس مشکل داریم ترکیه، ایران، آذربایجان در مورد رود دجله و فرات مشکل داریم، ترکیه، سوریه، عراق و در نهایت ایران، یعنی در این منطقه ای که بسیار منطقه مهمی است و انرژی دنیا و توان دنیا از اینجا به جاهای دیگر دنیا می رود گویا به گونه ای برنامه ریزی کرده اند که همواره بتوانند یقه کشورها را  در دست خودشان نگه بدارند.
و اتفاقا تقسیم ایران و افغانستان  و یا مرزبندی بین ایران و افعانستان برهمین اساس هم ایجاد شده است.
وقتی که ما مراجعه می کنیم بیش از ۱۵٠ سال است که مناشقه هیرمند بین ایران و افغانستان هست برای اینکه بیایند این مناشقه را حل کنند در تقسیمات کشور ها می ایند یک کار جالب انجام می دهند انگلیسی ها خب حکومت افغانستان دست نشانده، حکومت ایران دست نشانده، ترکیه حکم دست نشانده، انگلیس هم بالای سر این هاست و بعد هم امریکا به گونه ای طراحی می کنند که سیستان ما دستش همیشه زیر ساطور رود هیرمندی باشد که دست افغان است که اگر ایران یک وقتی سرناسازگاری در آورد با رود هیرمند او را تنبیه کنند.
اگر سومالی سر ناسازگاری در آورد با رود نیل اورا تنبیه کنند اگر مصر با رود نیل، اگر سوریه و عراق با رود دجله و فرات  پس ببینید هفتاد سال است رفقا رود و آب عملا به یک سلاح تبدیل شده و ما امروز در نقطه ای از تاریخ قرار گرفتیم که در غرب آسیا درگیر گروگانگیری آب هستیم،
ببینید مسئله مسئله طالبان نیست طالبان مامور است که به ما  آب ندهد، دست او نیست کاره ای نیست.
همچنان که اشرف غنی کاره ای نبود، قبل او کاره ای نبود بعد این ها هم کاره ای نیست، این قصه یک قصه استعماری است که بیایند از آب استفاده کنند تا به کشور ها فشار بیاورند، آب را گروگان بگیرند برای زمین زدن کشور ها. در منطقه خودمان روی رود هیرمند.
شما ببینید پنجاه سال پیش طرح بند کمالخان مطرح می شود در طول حدود سی سال، پ این بند رها می شود جنگ و خونریزی و نداری و هرچیزی، در عمق درگیری ها در افعانستان زمانی که آمریکایی می آیند سوار برگرده افغانستان میشوند، یک دفعه اعتبار پیدا می شود، پول پیدا می شود، امکانات پیدا می شود، مصالح پیدا می شود و بندی که سال ها رها شده بود ساخته می شود این بند برای چه ساخته شد؟
بیینید سد های کوچک مقیاسی که ده ها میلیون متر مکعب اب دارند آن ها کار ذخیره سازی نمی کنند کار آین ها تنظیم. تقسیم آب است. بله سد کجکی یک سد مخزنی است کاملا قبول و بسیاری از سد هایی که ما در کشورمان داریم سد مخزنی هستند،برق تولید می کنند، آب را به نقاط دوردست می رسانند، اب شرب تامین میکنند،اب کشاورزی تامین می کنند،آب صنعتی تامین میکنند، اما سدی مثل کمالخان اساسا ساخته می شود برای تنظیم خروجی آب، این آب چقدر به پایین دست منتقل بشود، اصلا منتقل بشود یا نه؟کدام سد صرفه اقتصادی دارد، دهقانان و کشاورزان بیشتر استفاده می برند تا برای آنها اب برای این ها منحرف شود، جالب است بدانید ساختار این سازه که ساخته شده به عنوان بند کمالخان به گونه ای طراحی شده که اساسا آب سمت ایران نیاید.
سوال؟ پس بند کمالخان برای چه ساخته شد؟
ساخته شده برای کشاورزان افعان؟ اگر درست است چرا هروقت این بند آب زیاد می شود در آن به جای اینکه آب به دست کشاورزهای پایین دست برسد در خود افغانستان برسد به گودزره می رود پس معلوم است این برای کشاورزی و امثال این ها نیست. هدف دیگری دارد، هدف گروگانگیری آب است. هدف این بوده که این بند ساخته شود تا آب به ایران نرسد.
کمتر از دو میلیارد متر مکعب در سال گذشته و سال قبل وارد گودزره شد. هیچ استفاده ای از آن نبردند نه مردم مسلمان افغانستان نه مردم عزیز سیستان
پس ببینید ذخیره سازی این سد محل ساخت این سد که در نزدیک مرز ما ساخته شده است دقیقا در نقطه ای ساخته شده که آب سرازیر ایران ما می شود و با یک فاصله کمی یکی دو روز این آب به ایران می رسد.
محل ساخت، حجم ذخیره سازی، نوع سازه همه این ها دارد به ما می گوید که این ساخته شده تا آب به ایران نرسد سوال اینجاست آیا این یک مسئله امنیتی نیست و نبود؟
این سد نیست این سلاح است، ما واقعیت میدان را داریم می گوییم. ما وسط یک جنگ هستیم نا وسط یک مبارزه ای هستیم البته که ما دست به سلاح نخواهیم برد. چون جلوی خودمان مردی نمیبینیم که سلاحی برای او بلند کنیم. ان ها در حدی نیستند که جمهوری اسلامی بخواهد از نیروهای مسلح اش علیه انها استفاده کند. اساسا بند کمالخان به عنوان یک سلاح  ساخته شد ایجاد شد و عملیاتی شد و الان دارد استفاده می شود، حتما که سلاح که نباید موشکی باشد که برود خانه ای را ویران کند، آنها باید چندتا موشک به این سیستان می زدند که این گونه سیستان را دچار مشکل بکنند؟
امروز آب سلاح جنگی است، اثرش کمتر از اثر بمب اتم نیست، برای ما زخمی قرار دادند ، خب پهلوی وابسته بود این ترس بود که این آدم منفور، بی سواد، خبیث ممکن است پاچه ارباب خودش را هم بگیرد لذا ان ها مجبور بودند اینکار را بکنند، تا
جرئت نکند جلوی آن ها بایستد، لذا در شمال،شمال غرب، جنوب شرق، شمال شرق، جنوب گلوگاه هایی ایجاد کردند که به ایران فشار بیاید.
اگر انقلاب اسلامی نمی شد در این چهل سال هفت هشت استان دیگر را هم گرفته بودند ان ها ، کمااینکه در دو دوره پهلوی
ملعون و بخشی از قاجار بیش از یک میلیون متر مکعب از این خاک کم شد، چون گلوگاه هایی باید ایجاد می کردند که فشار بیاورند، پس آب سلاح است بند سلاح است، سد سلاح است، البته این سلاح، سلاح نرم است آن ها ان طرف مرز می گویند ما مشکل نداریم ما دلمان می سوزد ما می دانیم ماهم آب نداریم ولی اجازه نمیدهیم از تاسیسات ما بازرسی بکنید. اگر راست می گویید بگزارید کارشناس ها بروند بازدید کنند و  کارشناس ها صراحتا و مستندا می گویند آب  است به اندازه کفایت هم هست  و بوده مهم آبی نیست که پشت کمالخان است، مهم آبی است که بالادست کجکی است آنجا باید حساب و کتاب داشته باشند پس آب یک  اهرم است برای یک جنگ تمام عیار حال که اینگونه است  ما باید اکتفا کنیم به مذاکرات فنی وزارت نیرو؟
خب شاهد بودید مسئول محترم آب های مرزی وزارت نیرو خدا حفظشون کنه تشریف آوردند کاملا توضیح دادند برای ما گفتند: ما از همه ظرفیت های قانونی  استفاده کردیم ۲۶ مرتبه با این ها مذاکره کردیم، بارها با این ها به توافق رسیدیم بارها با این ها به نتیجه رسیدیم بارها به ما تعهد دادند که بر اساس کار کارشناسی عمل میکنند  و همیشه هم خلف وعده کردند این شهادت،شهادت  یک متخصص بود.
خب ما باید چه بکنیم؟  ایا نباید عینک فنی را برداریم و عینک امنیتی به چشم خودمان بزنیم.
آن کسی که آب را بسته نه طالبان، شان مردم ما را نباید تنزل بدهیم ان کسی که این جنایت را کرده و این جنایت را دارد ادامه می دهد کسی نیست و کشوری نیست جز رژیم کثیف منحوس و کثیف امریکا. ان ها هستند که آب را بسته اند، خب ان ها از ما سیلی خوردند و البته سیلی خواهند خورد.
بپذیریم فشارهایی که به نظام جمهوری اسلامی دارد می آید حتما آن طرفش رژیم صهیونیستی و امریکای جهانخوار است، نباید از دشمن غافل شد دشمن از هر روزنه ای استفاده میکند دشمن  طراح است دشمن برنامه ریز است دشمن دقیق است دشمن بیدار است دشمن حواسش جمع است خواب نیست حداقل ما در این چها و چهار سال فهمیدیم شبانه روز دارد کار می کند، خسته هم نشده تا به حال. همیشه هم سرش به سنگ خورده ولی بازم ادامه داده است.
من دو سوال طرح میکنم و با دو آیه جواب میدهم که حسن ختام  بحثمان باشد.
سوال اول این توطئه چرا ایجاد شد این سازه برای چه ساخته شد؟
قران کریم در آیه ۳٠ سوره مبارکه انفال اینگونه می فرماید؛
وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ  أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ ۚ
دشمن مکر می کند،توطئه می کند،حیله می کند،
وَإِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا  برای سه هدف است، مکر می کنند برای سه هدف، اول
لِیُثْبِتُوکَ، تورا حبس کنند، أَوْ یَقْتُلُوکَ تورا به قتل برسانندأَوْ یُخْرِجُوکَ ۚ یا تورا اخراج کنند. دشمن توطئه چید که
یا مردم سیستان را حبس کند یا از تشنگی بمیراند یا از منطقه اخراج کند. می شود هدف دیگری را برای این توطئه تصور کرد امروز؟ پنجاه سال پیش برای باج گرفتن بود از حکومت. امروز می دانند از این حکومت نمی شود باج گرفت. آب گروگان این سه هدف است.
گرچه ما اطمینان داریم نظام اجازه نمی دهد که سیستان تنها بماند،الان شبانه روز دارد کار می شود برای رساندن آب به سیستان  و ما اطلاع داریم  دستشان را هم می بوسیم آنهایی که دارند زحمت می کشند، البته ما نیاز داریم قوه قضاییه در مورد آب سیستان  ورود جدی بکند یک جاهایی باید برخی ها  تنبیه بشوند آنها مکر می کنند وَیَمْکُرُونَ وَیَمْکُرُ اللهُ وَاللهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ.
آنی که بهترین تدبیر را میکند خداست.
که در همین نزدیکی زابل چاه هایی حفر شده، که برای سال ها برای شرب مردم منطقه آب دارد، اونجایی که قوه قضاییه باید ورود کند اتفاقا همینجاست که چرا اینکار ده سال پیش نشده؟
سوال دوم:
عاقبت این قصه به کجا ختم می شود؟ حاج آقا فردای این قصه چیست؟
قران کریم در سوره مبارکه نحل ایه ۲۶می فرماید:
قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ
قبلا هم خیلی ها مکر کردند خیلی ها  هم اینکارها را کردند تاریخ شاهد امت های بسیاری است. شاهد حکام جبار بسیاری است که خیلی راحت از میان برداشته شدند. قَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللهُ بُنْیَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ
مکر کردند، جفا کردند  امروزی بگوییم اب به روی مردم سیستان بستند  خدای متعال بنیان محکم آن ها را متلاشی کرد و سقف خانه آن ها را روی سرشان خراب کرد.
و این اتفاق خواهد افتاد.
وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَیْثُ لَا یَشْعُرُونَ.
از آن جایی که حساب نمی کنند سیلی را خواهند خورد، و آن سیلی را خدا خواهد زد، هیچ ظالمی از دست خدا فرار نکرده این ها هم اخرین این قصه نیستند.
حرفم را تمام کنم، به رای العین می بینم که بزودی زود مردم مومن افغانستان این جریان حداقلی، اقلیت خشونت طلب غاصب  جنایتکار را به زباله دان تاریخ روانه خواهد کرد نیاز به برخورد ما نخواهد شد.

ختم با سوره توحید بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.