خطبه های نماز جمعه ۲۷ مرداد زابل

به گزارش روابط عمومی دفتر امام جمعه زابل، نماز جمعه این هفته با حضور پرشور مردم زابل به امامت حجت السلام و المسلمین هاشمی امین (امام جمعه موقت) برگزار شد.

خطبه اول: خودم و همه شما برادران و خواهران ایمانی را به رعایت تقوای الهی توصیه و سفارش میکنم، در خطبه ای خطبه های اقا امیر المومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام، خطبه ۸۶ از نهج البلاغه که تقریبا خطبه مفصلی است فراز هایی وجود دارد که قابل تحمل و تفکر است در بخشی از این خطبه اقا امیرالمومنین فرمودند که: عِبَادَ اللَّهِ، إِنَّ أَنْصَحَ النَّاسِ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُهُمْ لِرَبِّهِ ای مردم، خالصانه ترین و خیرخواهانه ترین مردم برای خودش کسی است که نسبت به پروردگار خود مطیع تر باشد. یعنی هرکس دلش به حال خودش می سوزد و خیرخواه خودش هست نسبت به خدای متعال بندگی میکند. بندگی برای خدا، اطاعت و فرمانبری از خدا نشانه دلسوزی انسان برای خودش، نشانه اهمیت برای خود قائل شدن است. وَ إِنَّ أَغَشَّهُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاهُمْ لِرَبِّهِ هرکسی که خودش را فریب بدهد و فریب کار ترین افراد نسبت به یک انسان خودش است که بخواهد در مقابل خدا نافرمانی کند. یعنی نافرمانی انسان در برابر خدا نوعی نیرنگ زدن به خود انسان است. انسانی که اهل گناه در برابر خدای متعال است به خودش دارد ظلم می کند. وَ الْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ نَفْسَهُ کسی ضرر کرد است که نفس خودش را فریب بدهد، هرکس از حال خودش بهتر خبر دارد و اگاه است. گاهی افراد خود را ممکن است گول بزنند بگویند ما که در پیش خدا حسابمان پاک است، مشکلی نداریم، در حالیکه که خودش به نفس خودش اگاه است، از رفتار و اخلاقیات خودش خبر دارد. چنین کسی اگر بیاید سرخودش کلاه بگذارد در واقع به خودش ظلم کرده است، فریب کاری کرده است. ضرر کننده واقعی کسی است که خودش را فریب بدهد. وَ الْمَغْبُوطُ مَنْ سَلِمَ لَهُ دِینُهُ خیلی این عبارات جای بحث و تفکر دارد. عبارات جالبی است از امیرالمومنین علیه السلام، فرمودند: وَ الْمَغْبُوطُ مَنْ سَلِمَ لَهُ دِینُهُ ادم. گاهی اوقات به حال بعضی افراد شاید غبطه بخورد،بگوید خوش به حالش، عجب ادم خوبی است عجب نعمت هایی دارد عجب زندگی دارد. امیرالمومنین علیه السلام در این جمله کوتاه اصل مطلب را فرمودند: آن کسی شایسته است که دین خودش را حفظ کرده باشد.اگر کسی بتواند.ایمانش و دینش را حفظ کند در دنیایی که از هر طرفی دین و ایمانش در خطر باشد،بتواند خودش را حفظ کند، این ادم لیاقت غبطه خوردن دارد. حفظ دین و ایمان ارزش غبطه خوردن دارد. بعد فرمودند: وَ السَّعِیدُ مَنْ وُعِظَ بِغَیْرِهِ خوشبخت و سعادتمند و عاقبت به خیر کسی است که از دیگران موعظه بگیرد. یعنی لازم نیست ادم همه چیز را در دنیا تجربه کند،تجربه های تلخ و شیرین داشته باشد و بعد از آن تجریبات خودش استفاده کند از تجربیات دیگران از مسائلی که برای دیگران پیش آمد کرده، از گناهانی که برای دیگران بیوفتد. خوشبخت کسی است که از آن ها استفاده کند و تجربیات دیگران را بهره ببرد استفاده کند و تجربیات دیگران لازم نیست که همیشه تجربه تلخ تکرار شود، مراقبت کند که او تجربه کس دیگری و عبرت کس دیگری نشود. وَ الشَّقِیُّ مَنِ انْخَدَعَ لِهَوَاهُ وَ غُرُورِهِ ادم شقاوتمند،محروم از سعادت کسی است که فریب هوا و هوس و غرور خودش را بخورد هوا و هوس انسان به کمک شیطان انسان را فریب می دهند، ادم بیچاره ادم بدبخت ادمی که سعادتمند نیست ادمی است که فریب میخورد. اما خدای متعال از باب رحمت خودش در توبه را باز گذاشته است.تا وقتی زنده هستند خدا فرصت داده که اشتباهی کردند توبه کنند. امیدواریم خدای متعال حسن عاقبت به همه ما عنایت فرماید. ختم با سوره کوثر بود.

خطبه دوم:

خودم و شما خواهران و برادران را به رعایت تقوای الهی توصیه و سفارش میکنم. تقوا است که انسان. را عاقب به خیر خواهد کرد، بهترین زاد و توشه ای هم. که انسام از این عالم با خودش خواهد برد همین تقکای الهی است. اولا حادثه ای که در شیراز اتفاق افتاد، قلب همه را جریحه دار کرد و اتفاق ناگواری بکد که افتاد من دو سه نکته فقط اشاره داشتم. باشم. اولا این حادثه محکوم است، محکوم میکنیم و همچنین برای شهدای عزیز این حادثه علو درجات و برای بازماندگانشان صبر و اجر و برای مجروحین این حادثه شفای عاجل از درگاه خدا مسئلت می کنیم. ثانیا از زحمات خالصانه و مجاهدت های بعضا خاموش همه نیروی های امنیتی، نیروی نظامی و انتظامی، سپاه پاسداران همه کسانی که واقعا جان عزیزشان را کف دست گرفته اند و مقابله می کنند با چنین حوادث و اتفاقاتی تقدیر و تشکر می کنیم، انصافا زحمت فراوانی دارند می کشند، ضربه ای اتفاقی جایی چنین اتفاقی مثل شیراز اتفاق افتاد، اتفاق می افتد. در همین ایام محرم شاهد بودیم از رسانه کهیک بخشی پخش شد و بخش های فراوانی که مطمئنا قابل پخش نیست و قابل گفتن نیست.کشفیاتی که نیروهای امنیتی در همین ماه محرم داشتند و اگر این رشادت ها و مقابله با ایت شرارت ها نبود این محرمی که گذشت و امثال این مراسم و تجمعاتی که با خیال اسوده و راحت برگزار می کنیم نداشتیم. خواب های پریشان فراوانی دشمن برای امنیت این کشور و مردم دیده است و اگر مجاهدت ها و رشادت های این نیروی های مخلص نباشد مطمئنا ارامشی نخواهیم داشت ما تشکر میکنیم و دعا میکنیم برای این عزیزان ان شاالله موفق باشند در عرصه ای که تلاش و زحمت می کشند . نکته سومی که در این رابطه دارم این است که این قبیل حوادث اولا که ان شاالله پیش نخواهد امد و نیاید منتهی یک هشدار و تدکر است به همه مردم به هرکسی به هر نحوی حالا هر فردی که در اجتماع زندگی میکند، هرکسی هرجایی،ما دشمن داریم این نظام و انقلاب این مردم این اعتقادات مقدس دشمن فراوان دارد. همه باید مواظب باشندکه امید در دشمن ایجاد نکند که خیال نکنند می توانند بین صفوف مردم بین مردم نفوذ کند خیلی مراقبت لازم است. گاهی حوادث کوچک ممکن است دشمن را امیدوار کند. همگی باید مراقب باشیم امیدواریم خدای متعال دشمنان این مردمو انقلاب را خار و ذلیل کند. اینکه این ها شاهچراغ را انتخاب کردند این است که با اعتقادات مردم و مقدسات مردم مشکل دارند، و از همین ها ضربه خوردند و می خواهند این پایگاه های دینی را مورد هجمه را قرار دهند. نکته دیگر در رابطه با اول ماه صفر است، ماه صفر و حلول ماه صفر را برخی بزرگان عاشورای دوم می نامند. حوادثی که در دهه اول محرم و عاشورا افتاد. شاید همتای ان را در اول ماه صفر میبینیم، ورود کاروان اسرای کربلا به شهر شام و یا منطقه شام. حادثه خیلی حادثه سنگینی است. اسارت اهل بیت پیامبر اکرم و از شهری به شهر دیگری بردن آن ها و معرفی کردن آن ها به عنوان اسیر با آن وضعیت قبل از اینکه من وارد بحث مظلومیت اهل بیت بشوم دو برش از قضیه ورود کاروان به شام عرض کنم و خیلی وقت عزیزان را نگیرم.نکته اول خب میدانید سال های سال معاویه و یزید برنامه ان ها این بود، روایت مورد پسند خودشان را ارائه بدهند.اسرایی که رفتند در شام تمام آن برنامه های معاویه و یزید و امثال آن را نقش برآب کردند. یک گفتگویی بین امام سجاد و یک شخص شامی اتفاق افتاده است. وقتی کاروان اسرا وارد شام شد یک پیرمرد محاسن سفیدی جلو امد و به امام سجاد بی احترامی کرد و گفت خداروشکر شما را نابود کردند، شهرها را از دست شما در امان کرد. و ان تفکر و ذهنیتی که داشت و آن چیزی که در ذهن آن ها قرار داده بود اینگونه معرفی کدده بود که یک عده فتنه گر و شرور هستند. اما امام سجاد باید مقابله کند با این روایت این تعبیر خیلی مهم است مخصوصا در فضای رسانه ای امروز دنیا ما چند روز قبل روز خبرنگار را داشتیم، خبرنگاری، خبرنگاری صادقانه و درست کار مقدسی است واقعا. ببینید امام سجاد با دو سه جمله چطور ذهن این شخص را تغییر می دهد و او را با واقعیت اشنا می کند وقتی پیرمرد اینگونه حرف زد با امام سجاد علیه السلام. امام سجادی که اسیر است غافل نشویم از حالتی که امام سجاد داشتند. مسئولیت خودش را باید انجام دهد به پیرمرد اشاره کرد و گفت: قرآن خوانده ای؟ از قران شروع کرد.چون قران را نمی توانند که بگویند نه این درست نیست قران مشترک است.از قران شروع کرد امام سجاد علیه السلام. فرمود: قران خوانده ای؟ پیر مرد گفت:خوانده ام ولی چه ربطی به شما دارد؟ به این هاگفته بودند این ها از دین خارج شده اند این ها دین ندارند. امام علیه السلام فرمود این ایه شریفه را خوانده ای؟ قل لا أسألُکُم علیهِ أَجراً إِلاّ المَوَدَّهَ فیِ القُربی ای پیامبر بگو من هیچ.مزد و رسالتی از شما نمیخواهم مگر مودت در خویشان خودم را. گفت بله خوانده ام ولی ربطش به شما چیست؟ گفت آن دبی القربی که پیامبر سفارش کرده ما هستیم که اسیر اینجا می بینید ما آن خویشان و نزدیکان اهل بیت و پیامبر هستیم. بعد فرمکدند این ایه را در قران دیده ای و خوانده ای؟ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى انچه که سود و غنیمت بدست می آوریم یک پنجم آن مال خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر است. گفت: بله خوانده ام ارتباطش با شما چیست؟ فرمود: آن قربی که فرموده ما اهل بیت هستیم ما هستیم که به عنوان اسیر هستیم اینجا. بعد ادامه داد امام سجاد علیه السلام فرمود این ایه شریفه را خوانده ای؟ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا. خدا خواست که شما اهل بیت پاک و طاهر باشید. امام سجاد فرمود این ایه را خوانده ای؟ این پیرمرد شکه شده بود گفت بله خوانده ام. ارتباطش با شما چیست؟ امام سجاد فرمود، ما آن اهل بیتی که پیامبر که خدای متعال اختصاص داده ما اهل بیتی هستیم پاک قرار داده شده ایم ما هستیم. این پیرمرد وقتی این ایات را شنید و این استدلال علیه السلام را عمامه از سر برداشت و بر زمین کوبید و شروع کرد گریه کردن من نفهمیدم شما اهل بیت پیامبر هستید به ما گفتند شما خارج دین شدید،به ما گفتند شما دشمن دین هستید ما با این دید امده ایم به استقبال شما،ما نمیدانستیم شما اهل بیت پیامبر هستید. جنگ روایت ها که گفته می شود معنایش این است. یک روایتی دشمنان از حادثه ای می دهند یک روایت باید مجاهدان عرصه رسانه آن زحمت و تلاش را بکشند و روایت صحیح را ارائه بدهند.خیلی مسائل که شبهه ایجاد می شود از این باب است چون ان هایی که باید تبیین کنند . باید اشکار سازی کنند، بیان کنند نمی توانند به موقع و روش صحیح آن انجام دهند، ذهنیت ایجاد می شود. امام سجاد علیه السلام با دو سه ایه قرآن تمام برنامه های معاویه را از بین برد خب این یک برش تاریخی از ورود اسرا به شهر شام. اما نکته اخر ورود این اسرا به دمشق و شام خیلی مظلومانه بوده است خیلی مصبیت بار بوده شاید بعضی از این اتفاقاتی که افتاده نمیتواند ادم بیان کندبا چه وضعیتی وارد شدند کار به جایی رسیده بود که وقتی اهل بیت را وارد کردند برخی از ان ها صورت و سر را با استین لباس می پوشاندند. حضرت ام کلثوم خواهر حضرت زینب شمر لعنت الله علیه را صدا زد گفت من این همه راه را امدیم از شما هیچ چیز نخواستیم این زن ها و بچه ها از شما چیزی نخواستند اما اینجا خواهشی از تو داریم گفت چیه درخواست؟ گفت: اگر می شود اول ما را از دری وارد شهر کنید که جمعیتی نباشد کسی ما را نبیند ثانیا این سرهای بریده ای که روی نیزه ها زدید این ها را جلوتر ببرید اگر کسی هم بود سرها را نگاه کند به ما نگاه نکند، چشم نامحرم به ما نیوفتد ما وضعیت مناسب نداریم. این معلون گفت: باشه. برعکس عمل کرد از شلوغ ترین دروازه و بعد دستور داد سرهای بریده را کنار این زن ها قرار دهید که مردم هم سرها را نگاه کنند و هم زن ها را. یک روایت معروفی از سهل ساعدی هست که از اصحاب پیامبر بوده، گفت که من برای زیارت بیت المقدس عازم شام شده بودم در آن مسیر دیدم شهر آزین بندی است، مردم شادی می کنند دارند حرف می زنند،انگار منتظر چیزی هستند؟ شخصی گوشه ای وایستاده بود رفتم پرسیدم شما اهل شام عیدی دارید که خبر داریم. این پیرمرد به تعبیری گفت تو که هستی خبر نداری چه اتفاقی افتاده است. او خودش را معرفی کرد. پیرمرد که مطمین شد این آدم از یزیدی ها نیست. گفت: نمیدانم چرا اسمان خون نمی بارد، چرا زمین اهلش را نمی بلعد گفتم مگر چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: خبر نداری سرحسین را هدیه برای یزید می آورند؟ اهل بیتش را اسیر کردند گفت از کدام راه می آورند؟ خودم را رساندم دیدم ساز و دهل آورده اند. میگوید دیدم، که نیزه داری پیدا شد،یک سری روی نیزه بود، گفت تا نگاه کردم دیدم سر عباس ابن علی است. نیزه دار دیگری پیداشد دیدم سر حسین ابن علی است کنار آن ها دیدم بانوان مکرمه ای با آن وضعیتی که گفتم طاقت اوردم رفتم پرسیدم شما که هستید که با این وضعیت امده اید؟ گفت من سکینه دختر حسین هستم. گفتم اگر فرمایشی داشته باشید از اصحاب جد شما هستم می توانم کمکتان کنم. بی بی فرمودند اگر ممکن است، به این نیزه دار ها بگویید حرکت کنند این مردم چشمشان به ما نیوفتد. پشت آن دروازه خلقی بیشمار رخت نو پوشیده دست و پا بهر استقبال با ساز و دهل سنگشان در دست جای دست گل ریختند از هر طرف زن های شام، آتش و خاکستر از بالای بام زینب مظلومه بود و گرد نی هجده خورشید بود بالای نی هیجده ما به خون آراسته با سر بریده به پا خواسته راس ثارالله ز خون بسته نقاب سایبان زینبند در آفتاب آن سوی محمل سر عباس بود رو به رو با راس خیرالناس بود یک طرف نی سر طفل رباب بود برسر نی داشت ذکر آب، آب ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی، گه به عمه گه به خواهر چشم وی بس که بر ال علی بیداد رفت داستان کربلا از یاد رفت. ختم با سوره توحید بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.